این مشکلات اگر به موقع شناسایی و درمان نشوند، میتوانند در دوران بزرگسالی به مشکلات پیچیدهتری منجر شوند و حتی فرد را به سمت رفتارهای پرخطر هدایت کنند.
یکی از مسائلی که والدین این کودکان با آن مواجه هستند، ناتوانی در انتخاب بهترین روش برخورد با این وضعیت است. اکثر والدین روشهای مختلفی برای مدیریت رفتارهای کودک خود امتحان کردهاند، اما هنوز نمیدانند کدام روشها موثرتر و مناسبتر است.
در این مقاله، به بررسی مشکلاتی میپردازیم که اختلال بیشفعالی برای خانوادهها ایجاد میکند. سپس به شما بهترین و مؤثرترین روشهای برخورد با کودک بیشفعال را معرفی خواهیم کرد. این راهکارها نه تنها به کاهش علائم بیشفعالی کمک میکنند، بلکه به والدین و کودکان این امکان را میدهند رابطهای سالم و حمایتیتر برقرار کنند.
آشنایی با این علائم و روشهای مدیریت آنها، میتواند تفاوت زیادی در فرآیند تربیت و رشد کودک بیشفعال ایجاد کند. در ادامه به ۱۰ روش علمی و کاربردی خواهیم پرداخت که میتواند به شما در برخورد با کودک بیشفعال کمک کند.
بهترین شیوه برخورد با کودک بیشفعال
۱. الگوی رفتاری خودتان
یکی از تاثیرگذارترین روشها برای هدایت رفتارهای کودکان، الگو قرار دادن خود به عنوان والدین است. دقت داشته باشید کودک بیشفعال شما بیشتر از آنچه که از زبان شما بشنود از رفتار شما یاد میگیرد. در واقع، شما نقش مهمی در شکلگیری الگوهای رفتاری فرزندتان دارید. بنابراین هرچه بیشتر از خودتان الگوهای مثبت و سالم نشان دهید، کودک شما نیز احتمال بیشتری دارد آن رفتارها را تقلید کند.
برای مثال، اگر میخواهید فرزندتان از عبارت «لطفاً» استفاده کند، نخست خودتان باید در مکالمات خود از این کلمه استفاده کنید. یا اگر از او میخواهید آرامتر صحبت کند و صدای خود را پایین نگه دارد، باید خودتان هنگام صحبت کردن، صدایتان را در حد معقولی حفظ کنید. همینطور در مواقعی که خواستهای از او دارید، آن را با احترام و مودبانه بیان کنید. توجه داشته باشید کودک بهطور ناخودآگاه رفتارهای شما را مشاهده و تقلید میکند.
این نکته مهم است که بسیاری از والدین ممکن است از کودکان خود بخواهند رفتاری نشان دهند که خودشان آن را رعایت نمیکنند، اما فراموش نکنید آنچه در عمل و در موقعیتهای مختلف از خود نشان میدهید، بسیار تاثیرگذارتر از آن چیزی است که تنها در کلام بیان میکنید؛ به عبارتی، کودک شما، شما را در عمل میبیند نه فقط در سخن.
به عنوان مثال، اگر شما خودتان به محض ورود به خانه تلفن همراهتان را کنار میگذارید و توجه کامل خود را به خانواده معطوف میکنید، کودک شما نیز یاد میگیرد هنگام صحبت با دیگران باید به آنها احترام بگذارد و توجه کامل داشته باشد.
در نتیجه، بهترین راه برای اصلاح رفتار کودک بیشفعال، ایجاد تغییرات مثبت در رفتار خود شماست. کودک شما بهطور طبیعی از شما تقلید میکند. پس این الگوهای رفتاری را با دقت انتخاب و همواره سعی کنید نمونهای مثبت برای فرزندتان باشید.
۲. ابراز احساسات بهصورت صادقانه
یکی از روشهای بسیار موثر برای ارتباط بهتر با کودک بیشفعال، بیان احساسات بهطور صادقانه است. شما بهعنوان والدین باید بتوانید احساسات خود را به روشنی و صادقانه با فرزندتان در میان بگذارید تا او درک کند رفتارهای او چه تأثیری بر شما میگذارد. این نوع ابراز احساسات به کودک کمک میکند مسئولیت رفتار خود را بپذیرد و رابطهای عمیقتر و سالمتر با شما برقرار کند.
فرزندتان، شما را مانند یک آیینه میبیند و رفتارها و احساسات شما را انعکاس میدهد. به همین دلیل، نحوه بیان احساسات شما میتواند تأثیر زیادی بر نحوه واکنش کودک به شرایط مختلف داشته باشد. برای مثال، زمانی که با کودک خود مواجه و از رفتار او ناراحت میشوید، به جای استفاده از جملات سرزنشی، از جملات مبتنی بر احساسات خودتان استفاده کنید و بهجای اینکه بگویید «تو همیشه شلوغ میکنی»، از جملهای مانند «من وقتی صدای بلند میشنوم احساس عصبانیت میکنم» استفاده کنید.
یک مثال ملموس دیگر میتواند این باشد که وقتی کودک شما وسایلش را گم میکند، بهجای اینکه او را سرزنش کنید، بگویید: «من وقتی وسایلت را گم میکنی ناراحت میشوم چون نمیتوانم به تو کمک کنم که بهتر سازماندهی کنی.» این نوع بیان احساسات، به کودک شما این امکان را میدهد که از دیدگاه شما دنیا را مشاهده کند و متوجه شود اعمال او چه تأثیری بر دیگران میگذارد.
همچنین به یاد داشته باشید از ضمیر اول شخص برای بیان احساسات خود استفاده کنید. جملاتی مانند «من احساس خستگی میکنم» یا «من نگران هستم» این نوع گفتار به کودک شما کمک میکند احساسات شما را بهتر درک کند و یاد بگیرد ارتباط برقرار کردن بهصورت صادقانه یکی از مهارتهای مهم در روابط انسانی است.
این روش به کودک شما میآموزد احساسات خود را بهصورت سالم و صادقانه بیان کرده و در عین حال درک بهتری از تاثیرات رفتارهای خود بر دیگران پیدا کند.
۳. تقویت رفتارهای مثبت کودک بیشفعال
برای تربیت صحیح کودک بیشفعال، یکی از بهترین روشها، تشویق و تقویت رفتارهای مثبت او است. هر زمانی که کودک شما رفتاری را از خود نشان میدهد که شما از آن راضی هستید، با کلمات و رفتارهای مثبت او را تقویت کنید. این امر نه تنها اعتماد به نفس کودک را افزایش میدهد بلکه به او انگیزه میدهد در آینده رفتارهای مشابهی از خود نشان دهد.
برای مثال، زمانی که فرزندتان تکالیف مدرسهاش را به موقع و بهدرستی انجام میدهد، به او بگویید: «من خیلی به داشتن پسری/دختری مثل تو افتخار میکنم.» این گونه جملات نه تنها کودک را تشویق به ادامه رفتارهای مثبت میکند بلکه نشان میدهد شما قدردان تلاشهای او هستید.
تشویق باید همیشه خاص و مرتبط با رفتار باشد، به این معنا که بهجای استفاده از جملات کلی مانند «آفرین» یا «خیلی خوب»، دقیقاً باید به رفتار خاصی که کودک انجام داده اشاره کنید. مثلاً اگر فرزندتان اسباببازیهایش را مرتب کرده است، به او بگویید: «تو امروز اسباببازیهایت را خیلی مرتب و منظم چیدهای. خیلی خوب کار کردی!» این نوع تشویق باعث میشود کودک بفهمد دقیقاً کدام رفتار او مورد تایید و ستایش قرار گرفته است.
توجه به رفتارهای مثبت و تقویت آنها کمک میکند کودک شما بیشتر در معرض یادگیری رفتارهای سازنده قرار گیرد و این تشویقها احساس ارزشمندی و موفقیت را در او ایجاد کرده و به تدریج باعث کاهش رفتارهای منفی و پرخاشگرانه میشود.
در واقع، هر زمانی کودک شما توانست از رفتارهای منفی خود کاسته و به سمت رفتارهای مثبت حرکت کند، باید بهطور واضح و مشخص او را تشویق کنید. این شیوه نهتنها به بهبود رفتارهای کودک کمک میکند، بلکه اعتماد به نفس او را نیز تقویت کرده و موجب میشود احساس کند برای رسیدن به هدفهایش تلاش میکند.
۴. شنونده خوبی باشید
یکی از مهمترین مهارتهایی که به شما کمک میکند با کودک بیشفعال خود ارتباط موثری برقرار کنید، شنونده خوبی بودن است. کودکان بهویژه کودکانی که مشکلات توجه و تمرکز دارند، ممکن است گاهی نتوانند احساسات یا عقاید خود را به وضوح بیان کنند. این موضوع میتواند منجر به ناامیدی و اضطراب در آنها شود. به همین دلیل، وقتی شما به صحبتهای فرزندتان گوش میدهید، به او این اطمینان را میدهید که احساسات و نظراتش برای شما مهم است و مورد احترام قرار میگیرد.
برای مثال، هنگامی که کودک شما در تلاش است احساسات یا نگرانیهای خود را بیان کند به او این فرصت را بدهید بدون هیچگونه قضاوت یا قطع سخن، صحبت کند. یک جمله ساده مثل «من میدانم تو چه احساسی داری و کاملاً درک میکنم» میتواند تأثیر عمیقی بر او بگذارد. این جملات نشان میدهند شما به احساسات و نیازهای او احترام میگذارید و او را درک میکنید، حتی اگر نتواند به راحتی کلمات مناسب را پیدا کند.
زمانی که فرزند شما احساس کند حرفهایش شنیده میشود و شما به دقت به او گوش میدهید، نه تنها ناامیدی او کاهش مییابد بلکه به تدریج احساس میکند میتواند با شما ارتباط بهتری برقرار کند. این احساس اعتماد به نفس و امنیت باعث میشود کودک شما بتواند راحتتر در موقعیتهای مختلف احساسات خود را بیان کند و در موقعیتهای چالشبرانگیز از عواطف خود کنترل بهتری داشته باشد.
گوش دادن فعال به فرزندتان به شما کمک میکند نیازهای واقعی او را بهتر درک کنید و بهطور مؤثرتر به مشکلاتش پاسخ دهید. این کار، علاوه بر جلوگیری از ناامیدی و خشم، به شما کمک میکند به عنوان یک والد، نقش راهنمایی و حمایتکنندهتری داشته باشید.
۵. مرزبندیهای دقیق
ایجاد مرزهای مشخص و سالم یکی از کلیدهای اصلی در تربیت کودک بیشفعال است. داشتن مرزهای روشن و دقیق به کودک کمک میکند تفاوت بین رفتارهای قابل قبول و غیرقابل قبول را درک کند و این امر باعث ایجاد احساس امنیت در او میشود. با این حال، مهم است بدانید مرزگذاری نباید به گونهای باشد که منجر به احساس محدودیت یا بیتوجه از سوی کودک شود.
قبل از هرگونه دخالت در امور شخصی فرزندتان، از خود بپرسید آیا این دخالت واقعاً ضروری است؟ گاهی ممکن است مداخله بیش از حد باعث ایجاد احساس نداشتن استقلال و خودکفایی در کودک شود که برای رشد و اعتماد به نفس او مضر است. بهجای این که دائم از دستورالعملها و درخواستهای منفی استفاده کنید، بهتر است روی تقویت رفتارهای مثبت و توضیحاتی موثر تمرکز کنید تا کودک با فهم بهتری مرزها و قوانین را رعایت کند.
برای مثال، وقتی نیاز به صحبت جدی با فرزندتان دارید، به جای ایستادن یا نشستن در مکانهایی که فاصله زیادی از او دارد، بهتر است به روش دوستانه و صمیمانه با او ارتباط برقرار کنید. یکی از موثرترین روشها برای انجام این کار، زانو زدن در برابر کودک است. وقتی در سطح چشمهای فرزندتان قرار میگیرید، علاوه بر این که ارتباط بهتری برقرار میکنید، کودک شما قادر خواهد بود آهنگ صدای شما را بهتر درک کند و تمرکز بیشتری روی پیامی که قصد انتقال آن را دارید، داشته باشد.
این نوع ارتباط نه تنها باعث میشود کودک شما بیشتر به شما گوش دهد، بلکه به او این احساس را میدهد که در مکالمه بهطور کامل درگیر است و حرفهای شما برایش اهمیت دارند. علاوه بر این، وقتی به جای اجبار، توجه کودک را جلب میکنید، او بهطور طبیعی تمایل بیشتری به شنیدن و رعایت خواستههای شما پیدا میکند. این روش به شما کمک میکند مرزهای سالم و احترامآمیز با فرزندتان برقرار کنید و از بروز کشمکشها و تضادهای غیرضروری جلوگیری کنید.
۶. نه یعنی نه!
برای تربیت کودکان بیشفعال، مهم است مرزهای روشنی در ارتباط با خواستهها و درخواستهای آنها داشته باشید. فرزند شما باید بداند با رفتارهای نادرست، مانند داد و فریاد، نمیتواند خواستههای خود را برآورده کند. در بسیاری از مواقع، کودکان با صدای بلند و درخواستهای مکرر سعی دارند توجه شما را جلب کنند و این کار میتواند به طور ناخودآگاه به یک عادت تبدیل شود. اگر در چنین موقعیتی به خواستههای کودک توجه کنید، او ممکن است متوجه شود این نوع رفتار میتواند او را به خواستههایش برساند.
بنابراین در این مواقع، مهم است به وضوح به کودک بگویید: «نه یعنی نه!» و ثابت قدم بمانید. این جمله باید قاطع و محکم باشد و شما نباید تحت هیچ شرایطی خواسته او را برآورده کنید. اگر به رغم گفتن «نه» به خواستههای کودک پاسخ مثبت دهید، او این رفتار شما را بهعنوان یک ضعف تلقی میکند و یاد میگیرد با ناله و فریاد میتواند به خواستههای خود برسد.
برای مثال، اگر فرزندتان با صدای بلند از شما درخواست چیزی را داشته باشد و شما به او بگویید «نه» و سپس او همچنان با سر و صدا و رفتار نادرست خواسته خود را تکرار کند، باید بدون تغییر نظر، تاکید کنید درخواست او به هیچ عنوان برآورده نمیشود. این نوع برخورد به کودک یاد میدهد شما در برابر رفتارهای نامناسب هیچ تساهلی نشان نخواهید داد و او باید برای رسیدن به خواستههایش از روشهای درست استفاده کند.
این رفتار باعث میشود فرزند شما یاد بگیرد در موقعیتهای مشابه باید با آرامش و احترام از شما درخواست کند. همچنین به او آموزش میدهد زندگی و تعاملات اجتماعی نیازمند رعایت احترام و حدود است و باید در برابر مشکلات و موانع با اعتماد به نفس و آرامش برخورد کند، نه با عصبانیت و فریاد.
۷. آموزش مسئولیتپذیری
یکی از مهارتهای اساسی که باید به کودک بیشفعال آموخته شود، مسئولیتپذیری است. برای این کار باید به فرزندتان فرصت دهید خودش مسئولیت کارهایش را بر عهده بگیرد و تجربه کند. این فرآیند به او کمک میکند درک بهتری از تاثیرات رفتارهای خود پیدا کند و مسئولیتهایش را بهطور مستقل بپذیرد.
والدین گاهی اوقات برای جلوگیری از مشکلات یا راحتی خود، ممکن است مسئولیتهای کودک را بر عهده بگیرند و به طور دائم به او یادآوری کنند چه باید بکند اما این رفتار نه تنها به کودک کمک نمیکند، بلکه مانع از یادگیری مهارتهای لازم برای تصمیمگیری و انجام مسئولیتهایش میشود. از همین رو به فرزندانتان این فرصت را بدهید خودشان مسئولیتهای کوچک را بر عهده بگیرند. مثل مرتب کردن اتاق خود یا انجام تکالیف مدرسه بدون نیاز به یادآوری مداوم از سوی شما.
بهعنوان مثال، اگر فرزندتان کار خاصی را فراموش کرده است، به جای این که خودتان آن کار را انجام دهید، به او اجازه دهید خود تصمیم بگیرد چگونه میتواند مشکلات پیش آمده را حل کند. به او نشان دهید هر تصمیمی میگیرد، نتایج خاص خود را به همراه دارد، چه مثبت و چه منفی. این کار به او کمک میکند در آینده مسئولیتهای بیشتری به عهده بگیرد و از آنها به درستی استفاده کند.
آموزش مسئولیتپذیری نه تنها به کودک کمک میکند استقلال پیدا کند بلکه باعث تقویت احساس اعتماد به نفس و خودباوری در او تقویت میشود. او یاد میگیرد مسئولیتهای خود را بپذیرد و از اشتباهاتش درس بگیرد که این موضوع در رشد اجتماعی و روانی او تأثیر مثبتی خواهد داشت.
۸. دائماً انتقاد نکنید
انتقاد مداوم از کودک نه تنها تاثیری در بهبود رفتار او ندارد، بلکه میتواند باعث احساس خستگی، ناامیدی و کاهش اعتماد به نفس در او شود. کودک بیشفعال به دلیل ویژگیهای رفتاری خاص خود ممکن است بیشتر از سایر کودکان به اشتباهاتش توجه شود. بنابراین اگر همیشه به او یادآوری کنید چه چیزی درست نیست، ممکن است به جای بهبود، احساسات منفی و استرس تجربه کند.
در عوض، بهتر است از روشهای مثبتتر و سازندهتری برای هدایت او استفاده کنید و یکی از این روشها بازیهای سادهای است که هم برای شما و هم برای فرزندتان جذاب و مؤثر باشد. بهعنوان مثال، شما میتوانید از بازیهای شمارش برای تشویق او به انجام کارهای خاص استفاده کنید. برای این منظور، میتوانید از فرزندتان بخواهید یک کار خاص مانند مرتب کردن اسباببازیها را در مدت زمانی مشخص انجام دهد.
برای مثال، به فرزندتان بگویید: «ما سه شماره میشماریم و در این زمان تو باید اسباببازیهایت را مرتب کنی.» سپس از شماره یک شروع کنید و کودک باید در این فاصله زمانی، کاری را که از او خواسته شده انجام دهد. این روش نه تنها از نظر روانی به کودک کمک میکند از انجام وظایفش لذت ببرد، بلکه به او حس کنترل و موفقیت میدهد.
با استفاده از این روش، شما میتوانید به کودک خود فرصتی بدهید بدون فشار زیاد، مسئولیتهایش را به انجام برساند. این رویکرد باعث میشود کودک شما احساس موفقیت کند و انگیزه بیشتری برای همکاری و انجام وظایف روزانه پیدا کند.
۹. کارهای ساده را به او محول کنید
کودکان به طور طبیعی تمایل دارند در فعالیتهای روزانه خانواده سهیم باشند و احساس کنند نقش مهمی در خانه دارند. یکی از بهترین روشها برای تقویت حس مسئولیتپذیری و افزایش اعتماد به نفس در کودک بیشفعال، محول کردن کارهای ساده و مناسب با سن اوست. این کار نه تنها به او احساس ارزشمندی میدهد، بلکه به او این امکان را میدهد بخشی از مسئولیتهای خانواده را نیز بر عهده بگیرد.
برای مثال، میتوانید از فرزندتان بخواهید کارهایی مانند چینش اسباببازیها، جارو زدن اتاق یا گذاشتن لباسهای تمیز در سبد لباسشویی را انجام دهد. هر کار سادهای که به تواناییهای او میخورد، میتواند به او حس موفقیت و مفید بودن بدهد. این کار باعث میشود فرزندتان احساس کند بخشی از خانواده است و نقش مهمی در خانه ایفا میکند.
در این روند، کودک شما با انجام کارهای ساده، مهارتهای اجتماعی و مسئولیتپذیری خود را تقویت میکند و به تدریج از حس اعتماد به نفس بیشتری برخوردار میشود. این مسئولیتها به او کمک میکند احساس کند در خانواده خود مشارکت دارد و بخشی از کارهای روزمره را مدیریت میکند.
با این حال، مهم است که توجه داشته باشید بعضی از وسایل یا اشیاء ارزشمند ممکن است برای کودک جذاب باشند، اما بهدلیل ناآگاهی از اهمیتشان، ممکن است با آنها بازی کند. بنابراین، بهتر است اشیاء حساس یا ارزشمند مانند عینک یا لوازم الکترونیکی را از دسترس کودک دور نگه دارید تا از بروز مشکلات جلوگیری شود. این کار به کودک کمک میکند بداند با برخی وسایل به دلیل ارزش و اهمیت خاص، باید با دقت بیشتری برخورد شود.
۱۰. لبخند را به چهره فرزندتان هدیه دهید
یکی از روشهای بسیار مؤثر در کاهش استرس و همین طور تنشهای روانی در کودک بیشفعال، استفاده از شوخی و لحظات شاد است. کودکانی که بیشفعال هستند، معمولاً به دلیل بیقراری و اضطرابهای درونی خود به شدت به حمایت عاطفی نیاز دارند. یکی از راههایی که میتواند این حمایت را فراهم کند، ایجاد لحظات شاد و لذتبخش با استفاده از شوخیهای ساده و بازیگوشانه است.
برای مثال، میتوانید با فرزندتان بازی و وانمود کنید یک هیولای ضعیف هستید که او میتواند شما را شکست دهد. این نوع شوخیها نه تنها به کودک شما فرصت میدهد خنده و شادی را تجربه کند، بلکه به کاهش تنشهای درونی و احساسات منفی او کمک میکند. علاوه بر این، تقلید صدای حیوانات یا ایجاد بازیهای خلاقانه میتواند فرزندتان را مشغول و خوشحال نگه دارد و روابط شما را تقویت کند.
لحظات شاد و شوخطبعانه برای فرزندتان مانند یک مرهم آرامبخش عمل میکند و این شوخیها باعث میشود کودک شما احساس آرامش بیشتری داشته باشد و به تدریج، تنشهای درونی او کاهش پیدا کند. در نهایت، این نوع تعاملات مثبت باعث میشود رابطهتان با فرزندتان تقویت شود و او احساس کند همیشه در کنار شما امنیت و شادی دارد.
تفاوتهای ADHD و ADD
اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD) و اختلال نقص توجه (ADD) دو اختلال مرتبط با توجه و تمرکز هستند که در برخی علائم مشابهاند، اما تفاوتهای مهمی دارند.
۱. ADHD (اختلال نقص توجه و بیش فعالی)
ADHD یک اختلال پیچیده است که شامل سه ویژگی اصلی است: نقص توجه، بیش فعالی و تکانشی بودن. افرادی که این اختلال را دارند، ممکن است دچار بیقراری فیزیکی، کنترل نداشتن بر رفتارها و مشکل در نگهداری تمرکز روی یک کار خاص باشند. این اختلال معمولاً بر چندین حوزه از زندگی فرد تاثیر میگذارد؛ به ویژه در محیطهای تحصیلی، اجتماعی و شغلی. علائم ADHD میتواند شامل فعالیتهای بدنی بیش از حد (بیش فعالی)، دشواری در نشستن در یک مکان ثابت، رفتارهای تکانشی و ناتوانی در تمرکز بر وظایف باشد.
۲. ADD (اختلال نقص توجه بدون بیش فعالی)
ADD یک نوع خاص از ADHD است که در آن فرد دچار مشکلات توجه است، اما هیچ گونه بیش فعالی فیزیکی ندارد. افراد مبتلا به ADD ممکن است مشکلاتی در تمرکز، پیروی از دستورالعملها و انجام وظایف داشته باشند، اما رفتارهای پرتحرک و تکانشی که در ADHD مشاهده میشود، در آنها وجود ندارد. این افراد معمولاً آرامتر به نظر میرسند، اما همچنان ممکن است در محیطهای اجتماعی و تحصیلی با مشکلاتی روبهرو شوند.
نکته مهم
با اینکه ADD و ADHD اغلب در بحثهای عمومی به جای یکدیگر استفاده میشوند، ADD به طور خاص به فرم بدون بیش فعالی ADHD اشاره دارد و علائم مشترک هر ۲ اختلال شامل بیتوجهی، حواسپرتی، فراموشی در انجام وظایف، مشکل در سازماندهی کارها و نداشتن توانایی در تمرکز بر فعالیتهاست.
در نهایت، هر ۲ اختلال به طور قابل توجهی میتوانند عملکرد فرد را در زندگی روزمره تحت تاثیر قرار دهند، اما درمانهای آنها ممکن است متفاوت باشد، به ویژه در زمینه مدیریت علائم بیش فعالی در ADHD.
آیا بیش فعالی یک ویژگی طبیعی کودکان است؟
بیش فعالی در برخی کودکان میتواند تا حدی ویژگی طبیعی و رشدی باشد. در واقع، برخی از کودکان به طور طبیعی انرژی بیشتری دارند و ممکن است فعالیتهای بدنی بیشتری انجام دهند. این ویژگی معمولاً در سالهای اولیه زندگی مشاهده میشود و بخشی از فرآیند رشد است. اما نکتهای که والدین باید توجه داشته باشند این است که بیشتر رفتارهای پرتحرک و بیقراری در کودکان باید در چارچوب طبیعی رشد قرار بگیرند و نه بهطور دائم و با اختلال در زندگی روزمره.
چه زمانی باید نگران باشید؟
برخی از سطوح بیش فعالی ممکن است طبیعی و هنجاری باشد، اما زمانی که این رفتارها به طور مداوم باعث اختلال در عملکرد اجتماعی، تحصیلی یا شخصی کودک شوند، والدین باید نگران شوند. به عنوان مثال، اگر بیش فعالی باعث ایجاد مشکلات در انجام تکالیف مدرسه، برقراری روابط اجتماعی یا حتی مشارکت در فعالیتهای روزمره خانه شود، زمان آن است که والدین برای مشاوره و ارزیابی بیشتر اقدام کنند.
برخی از نشانههای رایج بیش فعالی در کودکان عبارتند از:
بیقراری: کودک ممکن است دست یا پای خود را تکان دهد یا بدون دلیل مشخص به اطراف ضربه بزند.
نداشتن توانایی در نشستن در یک مکان ثابت: این میتواند شامل ترک کردن صندلی هنگام نشستن یا حرکت به اطراف در موقعیتهایی باشد که نیاز به سکون دارند.
درگیری در فعالیتهای نامناسب: کودک ممکن است در شرایطی که انتظار میرود آرام و قرار داشته باشد، مانند کلاس درس یا زمان غذا خوردن، شروع به دویدن یا بالا رفتن کند.
نداشتن توانایی در انجام فعالیتهای آرام: این میتواند شامل مشکل در انجام بازیهای آرام یا شرکت در فعالیتهای فراغتی بدون حرکت زیاد باشد.
حرف زدن بیش از حد: کودک ممکن است نتواند در موقعیتهای اجتماعی یا آموزشی کنترل بر صحبت کردن خود داشته باشد.
دشواری در انتظار نوبت: این مشکل معمولاً در بازیها یا فعالیتهای گروهی مشخص میشود.
قطع کردن صحبت دیگران: کودک ممکن است صحبت دیگران را قطع کند و یا به حرفهای آنها بیتوجه باشد.
چه زمانی این علائم «بالینی» مهم میشوند؟
اسلیک توضیح میدهد بسیاری از این علائم، مانند بیقراری و فعالیت زیاد، میتوانند بخشی از فرایند طبیعی رشد باشند. با این حال، این ویژگیها فقط زمانی به «اختلال بالینی» تبدیل میشوند که تاثیرات منفی بر زندگی کودک در خانه، مدرسه یا در تعاملات اجتماعی او داشته باشند. اگر این رفتارها منجر به مشکلاتی در برقراری ارتباط با دیگران یا انجام وظایف در مدرسه شوند، ممکن است نیاز به ارزیابی حرفهای و کمک داشته باشند.
در نهایت، توجه و نظارت والدین و مراقبان از اهمیت بالایی برخوردار است تا بتوانند این تغییرات را به موقع شناسایی کنند و در صورت نیاز، حمایتهای لازم را برای بهبود شرایط کودک فراهم آورند.
سخن آخر
اگر شما نیز علائم بیش فعالی را در فرزند خود مشاهده کردهاید، نخستین قدم مراجعه به یک متخصص برای تشخیص دقیق است. استفاده از راهکارهای علمی و تخصصی میتواند به شما کمک کند تا با چالشهای این اختلال به درستی مواجه شوید و به فرزندتان کمک کنید بهترین عملکرد را در زندگی روزمره داشته باشد. مراجعه به یک روانشناس کودک متخصص میتواند در این مسیر گامی اساسی باشد.
بیش فعالی درمان نشده در دوران کودکی میتواند اثرات منفی در بزرگسالی به همراه داشته باشد و احتمال بروز رفتارهای پرخطر را افزایش دهد. از طرفی، اگر بیش فعالی در سنین پایین شناسایی و درمان شود، این مشکل میتواند تحت کنترل قرار گیرد و از تبدیل آن به اختلالی مزمن در بزرگسالی جلوگیری شود. بنابراین، تشخیص زودهنگام و درمان به موقع اهمیت زیادی دارد.
سوالات متداول
شما می توانید از طریق فرم زیر مشکل کودک خود را با ما در میان بگذارید. کارشناسان ما در با توجه به زمان مقتضی با شما تماس بگیرند.
افزودن دیدگاه جدید